آثار قوانین نا کار آمد * نوشته محمد اشراقی
*مدیرمسئول – محمّد اشراقی
قوانین از ابزار های مهم مدیریتی جوامع انسانی بشمار می روند. قوانین دارای منشا های متفاوت می باشند. آداب و رسوم، سنت های قومی، عقاید دینی، باورهای علمی، خواست بزرگان ، نیات صاحبان سرمایه، افکار متفکرین و فعالین اجتماعی و اهداف سیاستمداران جزو سرچشمه های قوانین می باشند.
قوانین با توجه به نیازهای جوامع تهیه وتدوین می شوند و با رشد و تغییرات حاصله در احتیاجات مردم، نیازمند بازبینی، اصلاح یا الغا می گردند.
قوانین مثل نسخه های پزشکی هستند که جهت مدیریت بیماری و بهبود حال بیماران تجویز می شوند. نسخ پزشکی، معمولا پس از رفع نیاز بیماران اصلاح یا حذف می شوند.
قوانین نیز باید مثل نسخ پزشکی بعداز رفع نیاز مورد تجدید نظر قرار گیرند و یا لغو گردند.
قوانین خوب و مناسب حال جامعه، در کنترل جامعه و تنظیم روابط آحاد جامعه با یکدیگر و یا مردم با مدیریت جامعه مفید می باشند. قوانین مضر، باعث ایجاد اختلالات زیاد آشکار و پنهان در جوامع می شوند.
بنابراین مطلوبیت، فایده و کارائی قوانین باید، توسط افراد و ارگانهای خاص و دارای صلاحیت، مستمرا رصد شوند، مورد آسیب شناسی قرار گیرند و در صورت مضر بودن اصلاح گردند یا لغو شوند.
ناکارآمدی منحصر به قوانین قضائی نیست بلکه در انواع مختلف قوانین وجود دارد.
باور اینست که ناکارآمدی قوانین منشا بسیاری از آسیب های اجتماعی محسوب می شوند.
متخصصین امور قوانین، قانونگذاری، وکالت و مردم آسیب دیده از قوانین معیوب، می دانند که در اثر اجرای بعضی قوانین ناکارآمد، عده ای بناحق آسیب می بینند و بیجا مظلوم واقع می شوند.
بنابراین بخش زیادی از آسیب های اجتماعی جز با اصلاح قوانین کهنه، ناکارآمد و معیوب، ترمیم نمی یابند و از بین نمی روند. یعنی قوانین ناکارآمد بجای اجرای عدالت سبب گسترش انواع ستم های ناخواسته می شوند، که روا نیست.