مقایسه اصلاح و تغییر* نوشته محمد اشراقی
*مدیرمسئول – محمّد اشراقی
موارد کهنه و ناکار آمد در زندگی فردی و اجتماعی کم نیستند. اگر دقت شود، انسان خودش در هر حالت ومقامی باشد نیازمند اصلاح و تغییر است. کسی که به اصلاح و تغییر احساس نیاز نماید،
می توان گفت که خودشناس است و شایستگی ارتقا دارد.
موضوع احتیاج به اصلاحات و تغییر در مورد جوامع نیز صادق است. یعنی آحاد و مدیران جوامع بزرگ و کوچک اگراحساس کنند که برای انجام وظایف و رفع مشکلات و موانع نیازمند اصلاح و تغییر هستند، مسلما سعی می کنند مستمرا مشکلات را رصد کنند و حتی المقدور از طریق اصلاح امور و تغییر اصول وضعیت خود را بهبود بخشند.
باور این است که عدم تغییر و اصلاح نوعی جمود محسوب می شود و در زندگی، انجام تکالیف و توسعه ، باعث عقب ماندگی می گردد. افراد وجوامع فاقد احساس نیاز به اصلاح وتغییر در رکود بسر
می برند و از مزایای و برکات نمودهای تازه مادی و معنوی محروم می مانند.
اگر از نسل های گذشته دور و نزدیک خود زنده بودند، هرگز روا نمی دانستند که در محرومیت های کهنگی ها بسر برند.
ضرورت و فواید تغییر واصلاح را در شکل وشمایل مادی ومعنوی و نحوه زندگی فردی و جمعی جوامع دنیا می تواند دید.
می توان گفت رشد وترقی افراد وجوامع از مسیر و معبر اصلاح و تغییر می گذرد. یعنی جوامع راکد رکود را تجربه می کنند و جوامع سیال و فعال، نسبت به فعالیت، مقدار اصلاح و تغییر از مزایای
موقع شناسی، اصلاح وتغییر بهره مند می گردند.
اصلاح در امور بعلت تدریجی بودن، کم هزینه، آسان و تا حدودی قابل تحمل تر است.
اما تغییر، نسبت باصلاح پر هزینه تر، ازلحاظ پذیرش زمانبر است.
بهرحال افراد وجوامع از روزگاران قدیم زاده اصلاح وتغییر هستند، و نهایتا تمدن ها ثمره تکامل برآمده از این دو ضرورت طبیعی تاریخ می باشند.