برنامه ریزی عامل توفیق* نوشته محمد اشراقی
پیش بینی حوادث و وضعیت آینده با توجه به اوضاع جاری تا حدودی مقدور است.
این نوع پیش بینی ها با درنظر گرفتن توان فکری، اطلاعاتی تاحدودی می تواند برای برنامه ریزی آینده مفید واقع شود.برنامه ریزی یکی از ارکان اساسی مدیریت بشمار می رود.
برنامه ریزی کوتاه و بلند را می توان جزو عوامل تعیین کننده توفیقات و شکست ها تلقی کرد. اگر توفیقات و شکست های فردی و جمعی مورد مطالعه و ارزیابی قرارگیرد، رد پای بی برنامگی، داشتن برنامه های خوب و بد را می توان مشاهده کرد.
داشتن برنامه در کلیه امور مادی و معنوی زندگی و کار افراد، جوامع و دولت ها اهداف دور نزدیک را محقق می سازد. برعکس نبود برنامه، اغلب امور را با نتایج نامطلوب مواجه می سازد.
مطالعه سرگذشت زندگی و توفیق و شکست افراد، جوامع، ملت ها، سازمان ها، ملت ها، دولت ها، و نهادهای ادبی، فرهنگی و عقیدتی نشان
می دهد که بود ونبود برنامه های مشخص آگاهانه و انجام کارهای با برنامه، در طول تاریخ توفیقات، شکست ها و ادامه حیات موفق و یا مرگ و زوال نهادهای مذکور را رقم زده است.
برنامه ریزی در گذشته بصورت عقل فردی و جمعی متبلور می شد و در پیروزی و شکست ها متظاهرمی گشت.
در زمان حاضر عقل فردی و جمعی، در برنامه ریزی های مدون و مکتوب هم تجلی پیدا می کند.
بررسی موفقیت چشمگیر کشورهای کوچکی چون ژاپن ، سوئیس، آلمان از یک سو و زوال و شکست کشورهای بزرگی مثل امپراطوری فرانسه،آلمان، عثمانی واتحاد جماهیر شوروی می تواند،تاثیرعقل فردی وجمعی و برنامه ریزی صحیح کاری ومدیریتی را درپیروزی و شکست کشورهای مزبور را به روشنی نشان می دهد.
اگر به زندگی مردم موجود در محیط کار وزندگی هم دقت شود، نتیجه حاصله بنفع لزوم زندگی و کار با برنامه منجر می شود.