۷ تفاوت رابطه سالم با رابطه سمی
۱. پس از خراب کردن اوضاع، چگونه آن را درست می کنید؟
به گزارش سلامت نیوز به نقل از سایت بازده، در یک رابطه ی سالم: وقتی قرار دیدارتان را به خاطر کار به بعد موکول می کنید، عذرخواهی می کنید، او نیز وقتی فراموش می کند زباله ها را ببرد، همین کار را می کند.
در یک رابطه ی سمی: یکی از شما حاضر است به سیبری نقل مکان کند اما نگوید “متاسفم.
همه در رابطه های شان مرتکب اشتباه می شوند، اما مهم ترین چیز این است که بتوانید به اشتبا ه تان اعتراف کنید. یک دکتر روان شناس بالینی و مشاور ازدواج و خانواده به نام آن برنان مالک که گواهی خود را از شیکاگو گرفته و نویسنده ی کتاب ازدواج در زندگی مدرن: چرا خوب است، چه وقت خوب است، می گوید: “بعضی آدم ها با عذرخواهی کردن مشکل دارند چون عذرخواهی می تواند حس آسیب پذیری ایجاد کند. هم چنین عذرخواهی باعث می شود به طور عمیق و مبهم احساس کنند نقصی دارند، بنابراین، ترجیح می دهند با تظاهر به این که هیچ اشتباهی نکرده اند، کلا از عذرخواهی اجتناب کنند. در یک رابطه ی سالم قادر هستید قدم پیش بگذارید، اعتراف کنید اشتباه کرده اید، و به این واقعیت اطمینان داشته باشید که همسرتان هم چنان عاشق تان است.
۲. درباره ی همسرتان روی چه چیزی تاکید دارید.
در یک رابطه ی سالم: بیش تر درمورد چیزهایی با هم صحبت می کنید که شما را از رابطه تان خرسند می کند، و کمی هم گلایه یا درخواست دارید تا چیزی ناخوشایندی را که به تدریج وارد زندگی تان شده اند، تغییر دهید(چون این کاملا طبیعی است).
در یک رابطه ی سمی: بیش تر تمایل دارید سرخوردگی های تان و اوضاع فعلی تان را با صدای بلند به یک دیگر ابراز کنید، تا این که درباره ی کارهای خوبی که هریک از شما انجام داده است صحبت کنید.
آن چه هر یک از شما روی آن تمرکز دارد در شکل دادن به یک رابطه ی سعادتمتد بسیار مهم است. جین گریر، دکتر مشاور ازدواج و روابط زناشویی، و مولف پس من چی؟ نگذارید خودخواهی در رابطه تان حاکم شود،می گوید: “در روابط سمی، زوج ها فقط درمورد چیزهایی صحبت می کنند که دلسردشان می کند، و اغلب این مسائل را با لحن انتقادی و نکوهشی منتقل می کنند.
۳. هر چند وقت یک بار از تنبیه سکوت استفاده می کنید.
در یک رابطه ی سالم: حتی وقتی یکی از شما از طرف مقابل دلخور است، باز هم به احساسات او فکر می کنید و نمی خواهید از با بی توجهی رنجش غیرضروری ایجاد کنید.
در یک رابطه ی سمی: یک فرد بعد از دعوا کاملا به طرف مقابل بی اعتنایی می کند.
تنبیه سکوت، جدا از این که ترفندی است که بهتر است در دوره ی دبیرستان باقی بماند، نشانه ی دست کاری هیجانی است. مالک می گوید: “فردی که نادیده گرفته می شود نمی داند چه شده است، یا حتی با خودش فکر می کند آیا همسرتان هنوز به او علاقه دارد یا نه. انزواطلبی، چه کلامی باشد چه این که بعد از دعوا یک روز تمام ناپدید شوید، روشی است که بی ثباتی هیجانی را در رابطه ایجاد می کند. آدم هایی که رابطه ی سالمی دارند، حتی برای رساندن منظورشان هم از تحمیل این نوع رنجش ها خودداری می کنند.
۴. آیا حقیقتا هر دوی شما قابل اتکا هستید؟
در یک رابطه ی سالم: وقتی همسرتان می گوید کاری را انجام خواهدداد، می دانید به حرف خود عمل می کند.
در یک رابطه ی سمی: هرگز کاملا مطمئن نیستید او به قول اش عمل می کند یا فقط حرف می زند.
این یکی فقط مربوط به احساس امنیت هیجانی است. گریر می گوید: “بنیان روابط سالم بر اعتماد، ثبات، و امنیت است. در روابط سمی شما معمولا مجبور هستید با سطحی از اضطراب کنار بیایید چون هیچ وقت نمی دانید آیا همسرتان چه فیزیکی چه هیجانی، حضور خواهدداشت یا نه. وقتی او فعالانه کارهایی می کند که واقعا می خواهید آن را کنار بگذارد، مثلا، جزییات بسیار زیادی را از مسائل مالی تان برای خانواده تان برملا می کنند، این اضطراب تشدید می شود. اگر همیشه قول می دهد ۱۸۰ درجه تغییر کند اما در واقع هرگز آن را عملی نمی کند، در نهایت احساس می کنید نمی توانید به او اعتماد کنید.
۵. چند تا از دعواهای کوچک تبدیل به فوران عظیم خشم می شوند.
در یک رابطه ی سالم: می توانید بپذیرید یا نپذیرید که برکینگ بد بهترین برنامه ی تلویزیونی است.
در یک رابطه ی سمی: یک اختلاف نظر جزیی تبدیل به یک مشاجره ی شدید می شود.
مالک می گوید: “شاید برای آدم ها سخت باشد که درک کنند داشتن نظرات متفاوت به معنی غلط یا درست بودن یکی از آنها نیست. هم چنین، این گرایش به دست دادن کنترل برای مسائل کوچک، ریشه در این واقعیت دارد که تلخی هیجانی نشانه ی بارز روابط سمی است. مالک می گوید: “من مکررا در روابط سمی شاهد رنجش و انتقاد عمیق هستم. وقتی این دو با هم ترکیب می شوند، می توانند آدم ها را وادار کنند اختلاف های کوچک را بیش از حد جدی بگیرند.
۶. آیا هر یک از شما می تواند متکی به خود باشد.
در یک رابطه ی سالم: شما به طور مرتب با دوستان تان قرار سینما می گذارید، و همسرتان فعالیت های انفرادی خودش را دارد.
در یک رابطه ی سمی: شما دو نفر مثل چسب به هم چسبیده اید و نمی توانید از هم جدا شوید.
وابستگی ممکن است مانند خوشایند به نظر برسد، انگار اوضاع آن قدر خوب است که از جدایی های کوتاه نفرت دارید. در واقعیت، منشأ همیشه با هم بودن احتمالا صورتی از احساس ناامنی است. گریر می گوید: “ممکن است علت وابستگی این باشد که یک فرد می ترسد متکی به خود باشد، یا ناشی از کنترل باشد چون یک فرد همیشه انتظار دارد طرف مقابل همیشه با او باشد. آدم هایی که روابط سالمی دارند می دانند پرداختن به سرگرمی ها، دوستی ها، و علایق خودشان پیوندشان را قوی تر می کند.
۷. تا چه حد می توانید صریح و بی پرده باشید؟
در یک رابطه ی سالم: هر دوی شما احساس می کنید می توانید تقریبا درمورد همه چیز گفت وگو کنید، حتی درمورد این که با همسر سابق تان برخورد کرده اید، یا وقتی با دوستان تان بوده اید کسی به شما پیشنهاد دوستی داده است.
در یک رابطه ی ناسالم: پی می برید که دارید چیزهای بی اهمیت و بی ضرر را از او پنهان می کنید، مثلا این که با دوستی صحبت کرده اید که همسرتان چندان از او خوش اش نمی آید.
وقتی همسرتان نسبت به مسائل بی اهمیت واکنش شدیدی نشان می دهد، ممکن است به طور غریزی در حضور او مراقب حرف ها و رفتارتان باشید، به نحوی که از نظر او، واقعا باملاحظه هستید. مالک می گوید: “این می تواند یک نشانه ی کوچک باشد که شما از رنجاندن همسرتان می ترسید.
خوب، حالا که فهرست بالا را خوانده اید، اگر گمان می کنید رابطه تان در سالم ترین وضعیت نیست، چه باید بکنید؟ خوشبختانه، تشخیص وجود بعضی از این نشانه ها به این معنی نیست که باید به صورت خودکار به رابطه تان پایان دهید. مالک می گوید: “شما می توانید به مشاوره های فردی بروید و این مسائل را با یک مشاور درمیان بگذارید. یک متخصص باید بتواند کمک تان کند راهی پیدا کنید تا توجه همسرتان را به این مسائل جلب کنید. مالک می گوید: “وقتی با او درباره ی این مسائل صحبت می کنید، باید علاوه بر تغییراتی که از می خواهید انجام دهد، چیزهایی را ذکر کنید که خودتان می خواهید تغییر دهید. این نه تنها احساس مورد هجمه قرار گرفتن را در او کاهش می دهد، بلکه رویکرد هوشمندانه ای است، چون مالک می گوید: “در بیشتر رابطه ها، هر دو طرف در پویایی آن رابطه نقش دارند.
اگر همسرتان تمایلی ندارد روی خواسته های معقول شما کار کند، یا به کاملا احساسات تان بی اعتنا است، می توانید از او بخواهید با شما به یک مشاور خانواده مراجعه کند، یا فکر کنید آیا این واقعا همان رابطه ای است که می خواهید داشته باشید.