وظایف جوانان در جنگِ نرم براساس فرمان «آتش بهاختیار»بسيارمهم وحياتي است.
پایگاه خ خبری ارک خبر-اصفهان:
اميرحسين صمداني مشاور جوان فرماندار شهرستان در جمعي از جوانان و نخبگان شهر فولادشهر گفت:تبيين وظايف جوانان در جنگ نرم بسيار مهم است.و توجه به آن موجب افزايش بهره وري در جامعه و تثبيت جايگاه جوانان در جامعه مي شود.
مشاور فرماندار در امور جوانان ضمن تاكيد بر استفاده از جوانان در سطوح مديريتي و خدمت به مردم خاطرنشان كرد:جوان ياوري و جوان باوري بايد سر لوحه مديران جهادي قرار گيرد و در حد شعار نماند.
فکر و عملِ توأمان افسران جنگ نرم
وقتی دربارهی وضعیت «آتش به اختیار» سخن میگوییم، باید بدانیم که این فرمان ناظر به چهکسی صادر شده است؟ مخاطبِ صریحِ این کلام کیست؟
بر اساس اندیشهی حضرت امام خمینی رحمه الله و حضرت آیتالله خامنهای، وقتی از مأموریتهای نظام اسلامی سخن میگوییم به تعبیر مشترک کلیدی و مهمی میرسیم با عنوان «فتحالفتوح انقلاب اسلامی»: «امام بزرگوار ما در یک حادثهى مهم جنگى در قضیهى یک عملیات که پیروزىاى به دست رزمندگان آمده بود، یک پیامى دادند؛ در آن پیام این نکته وجود داشت که فتحالفتوح انقلاب اسلامى، تربیت این جوانهاست».
عضوشوراي هماهنگي جوانان استان گفت:امروز این جوانان تربیتشده، این «جوانهای دانشجو و افسران جوان جنگ نرم»، در شرایطی که «جمهوری اسلامی و نظام اسلامی با یک جنگ عظیمی ــ جنگ نرم ــ مواجه است» باید به میدان بیایند: «گفتیم افسران جوان جنگ نرم؛ نگفتیم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش، برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب. یعنی سرباز هیچگونه از خودش تصمیمگیری و اراده ندارد و باید هرچه فرمانده میگوید، عمل کند. نگفتیم هم فرماندهانِ طراح قرارگاهها و یگانهای بزرگ، چون آنها طراحیهای کلان را میکنند. افسر جوان در صحنه است؛ هم بهدستور عمل میکند، هم صحنه را درست میبیند؛ با جسم خود و جان خود صحنه را میآزماید. لذا اینها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش این است. حقیقتاً افسران جوان، فکر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم میبینند، در چهارچوب هم کار میکنند».
دشمن بهسراغ سنگرهای معنوی میآید
در بحث فرمان «آتش بهاختیار به جوانان و افسران جنگ نرم» نکتهی دوم این است که باید توجه کنیم این فرمان در چه فضای کلّی و شرایطی مطرح شده است. بهتعبیر رهبر انقلاب: «جنگی که وجود دارد، از جنگ نظامی اگر خطرش بیشتر نباشد، کمتر نیست… در جنگ روانی و آنچه امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن بهسراغ سنگرهای معنوی میآید که آنها را منهدم کند؛ بهسراغ ایمانها، معرفتها، عزمها، پایهها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور؛ دشمن بهسراغ اینها میآید که اینها را منهدم بکند و نقاط قوّت را در تبلیغات خود به نقاط ضعف تبدیل کند؛ فرصتهای یک نظام را به تهدید تبدیل کند».جنگی که ابزارهای خاص خودش را دارد: «جنگ بهوسیلهی ابزارهای فرهنگی، بهوسیلهی نفوذ، بهوسیلهی دروغ، بهوسیلهی شایعهپراکنی؛ با ابزارهای پیشرفتهای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطیای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده».
پس فضای عملیات و عرصهی مورد نظر، عرصهی جنگ نرم و عقیدتی و فکری است.
معنای «آتش بهاختیار»
«آتش بهاختیار»، اصالتاً تعبیری نظامی است و البته میدانیم که استفاده از تعابیر نظامی در زبان طبیعی، گاه بسیار پرکاربرد است (مثل واژهی راهبرد، جبهه و…). وقتی این تعبیر در فضای فرهنگی و عمومی جامعه طرح میشود، معنایی استعاری مییابد و نشانگرِ وضعیتی است که در نظام هماهنگی و کنشِ فرهنگی جامعه (از لایهی مسئولین تا فعالان فرهنگی در سطح جامعه) اختلال به وجود آمده است. اگر بخواهیم بر اساس همان فضای معنایی مبدأ در این استعاره ــ که فضایی نظامی است ــ سخنی دقیقتر بگوییم، در ادبیات نظامی، فرآیند تدبیر و هماهنگی و فرماندهی در سه سطح راهبردی (استراتژیک)، عملیاتی و تاکتیکی طرح میشود و اختلال در قرارگاه عملیاتی، زمینهای برای اعلام شرایط آتش بهاختیار برای نیروهای تاکتیکی خواهد بود.
نکتهی مهم این است که در این شرایط (یعنی آتش بهاختیار)، ارتباط میان سطح راهبردی و تاکتیکی قطع نیست؛ یعنی نیروهای انقلابی و افسران جوان جنگ نرم میدانند که دشمن کیست، مسیر مقابله با آن چگونه است، اصلیترین روشهای دشمنی چیست، مهمترین ابزارها و محملهای دشمن کدامند، برای انسجام درونی چه باید کرد، مهمترین معارف، باورها و توصیهها (منظومهی فکری اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و مکتب امام خمینی رحمه الله) که نیروها باید میدانستهاند، به آنها گفته شده است و بهطور خلاصه، نیروهای انقلابی در شرایط حرکت در دالان تاریک نیستند و با وجود غبارهای فتنه، میدانند که جهت عَلَمهای مقتدایشان در کدام سمتوسو است.
مهم ترین اولویتِ اقدام
وقتی افسر جوان جنگ بخواهد در عرصههای مختلف بهصورت «آتش بهاختیار» عمل کند، برای انتخاب تاکتیک مناسب باید اولویت عملیات خود را بشناسد و مسائل اصلی و فرعی محور خود را بهدرستی شناسایی کند؛ زیرا از زمینههای صدور فرمان «آتش بهاختیار» اساساً همین جابهجایی اصلیها و فرعیها است. در شرایط تهاجم و نفوذ نرم دشمن، غفلت مسئولان و «اصلی ــ فرعی نکردن امور» و عدم شناخت درست از اولویتها برای اقدام، مایهی آسیبهای گسترده در ابعاد ملی است. این عدم تشخیص صحیح در شرایطی که «دستگاه محاسباتی مسئولان نظام اسلامی» دچار اختلال میشود، ابعاد و عمق گستردهتری مییابد و هزینههای فراوانی را بر انقلاب و کشور تحمیل میکند.
الزامات رسیدن به تصمیم درست در شرایط «آتش بهاختیار»
اگر نیروهای انقلابی و افسران جنگ نرم در شرایط «آتش بهاختیار»، بخواهند به تصمیمهای درست برسند لازم است به نکات مهم زیر توجّه کنند:
1. توجه به اصولِ فکری امام و انقلاب اسلامی:
نیروهای انقلابی، اندیشه و عمل حضرت امام خمینی (رحمه الله) و حضرت آیتالله خامنهای را گزارههایی دینی میدانند که بر اساس روش اجتهادی از منابع دینی برداشت شدهاند. مهمترین آفت در برخورد با این گزارهها «تحریف» آن است؛ و راه مقابله با این آفت نیز برخورد اجتهادی با اندیشهی امام خمینی و آیتالله خامنهای، هم در مرحلهی شناخت اصول و هم در مرحلهی اقدام است: «آن راهى که میتواند مانع از این تحریف بشود، بازخوانى اصول امام است. امام یک اصولى دارد، یک مبانىاى دارد؛ این مبانى در طول ده سال دوران حاکمیّت اسلامى و پیش از آن در طول پانزده سال دوران نهضت، در بیانات گوناگون بیان شده است؛ اصول امام را در این بیانات میشود پیدا کرد؛ این اصول را، این خطوط را کنار هم که بگذاریم، یک شاکلهاى از امام بزرگوار تشکیل خواهد شد؛ شخصیّت امام این است. این اصول را امام در بیانات خود تکرار کرده است؛ این اصول را گزینشى هم نبایستى انتخاب کرد». 1394/3/14[5] و البته مهمترین اصول فکری حضرت امام (رحمه الله) نیز توسط رهبر انقلاب تبیین شده است: «اسلام ناب محمدّى و نفى اسلام آمریکایى»، «اتّکال به کمک الهى، اعتماد به صدق وعدهى الهى و در نقطهى مقابل، بىاعتمادى به قدرتهاى مستکبر و زورگوى جهانى»، «اعتقاد به ارادهى مردم و نیروى مردم و مخالفت با تمرکزهاى دولتى»، «طرفداری جدّى از عدالت اجتماعی و حمایت از محرومان و مستضعفان و مخالفت با نابرابرى و اشرافیگری»، «مخالفت و مبارزه با قلدران بینالمللى و مستکبران و حمایت از مظلومان و جبههی مقاومت»، «توجّه به استقلال کشور و ردّ سلطهپذیرى» و «توجّه به وحدت ملّى و مقابله با توطئههاى تفرقهافکن». 1394/3/14[6]
2. توجه به عقلانیت انقلابی:
در اندیشهی رهبر انقلاب، مهمترین تعابیری که در تقابل معنایی با عقلانیت انقلابی قرار دارند، محاسبهی محافظهکارانه، قشرىگرى، تحجّر، اسیر اوهام و تخیّلات خود شدن و سازشکاری (با دشمن) است؛ بنابراین در شرایط آتش بهاختیار، هیچکدام از نیروهای انقلابی به این ورطهها درنخواهند افتاد. همچنین توجه به «حکمت» و به کار گرفتن خرد و تدبیر و فکر و محاسبات و کار کارشناسى، مطالعهى درست، ملاحظهى جوانب و آثار و تبعات یک اقدام ــ و حتى گاهى ملاحظهى تبعات یک اظهارنظر ــ از مهمترین بایستهها در شرایط آتش بهاختیار و مبتنی بر عقلانیت انقلابی است.
3. نظم و قانونگرایی:
در اندیشهی رهبر انقلاب، نظام اسلامی با معماری حضرت امام خمینی (رحمه الله) و با توجه به چهار عنصر کلیدی بنیاد گرفته است: «اسلام، مردم، قانونگرایى و دشمنستیزى»؛ 1380/3/14[7] و اهمیت قانونگرایی در نظام اسلامی، در چنین سطحی قابل طرح است؛ یعنی با بیتوجهی به قانون در نظام اسلامی، گویی یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی (رحمه الله) بیاهمیت انگاشته شده است: «هنوز از پیروزى انقلاب دو ماه نگذشته بود که امام همهپرسى دربارهى نظام اسلامى را اعلان کرد، که مردم به نظام جمهورى اسلامى رأى دادند. چند ماه از پیروزى انقلاب نگذشته بود که امام گفت باید قانون اساسى نوشته شود… هنوز یک سال از پیروزى انقلاب نگذشته بود که مردم در انتخابات ریاست جمهورى شرکت کردند؛ بعد از مدت کوتاهى هم مجلس شوراى اسلامى به راه افتاد. بنابراین از اوّل، مبناى کارِ انقلاب بر نظم و قانون بود… این انقلاب، مظهر نظم و قانون بود… این را باید مغتنم شمرد. پایبندى به نظم و قانون و مسئولیتهاى قانونى قوا باید مورد احترام همه باشد».