دایره المعارف فرهنگ سیاسی – قسمت دوم

دولت

این اصطلاح که معادل انگلیسی آن state  و لاتین آن status  است، ماخوذ از واژۀ state   به معنای ((ایستاده)) بوده که اندیشۀ استحکام نیز از آن مستفاد می شود.

((دولت)) به معنای وسیع کلمه عبارت از جامعه ای است که در آن قدرت سیاسی طبق ((قوانین اساسی)) تعیین و تشریح شده است. به معنای محدودتر دولت عبارت از قدرتی است که سرنوشت جامعۀ فوق الذکر را در دست دارد. در مفهوم عمومی دولت به معنای مجموعۀ سازمان های اجرایی است که قدرت ادارۀ جامعه به آن داده شده است. این مجموعه متشکل از اجزاء زیر می تواند باشد:

الف- مجلس شورا، پادشاه و یا هر دو,

ب- حکومت یا مجموعۀ نخست وزیر و کابینه اش؛

ج- دستگاه اداری، پلیس و نیروهای مسلح؛

د- دادگستری یا قوۀ قضائیه.

دولت به معنای اول به طور کلی دارای سه رکن است که عبارتند از: قلمرو، جمعیت و حاکمیت.

قلمرو

قلمرو یک دولت عبارت است از ناحیه ای از زمین، دریا و هوا که در حدود آن، دولت اعمال حاکمیت می کند. داشتن قلمرو شرط اصلی تشکیل دولت است. قلمروی یک دولت باید غیر قابل تجزیه و تقسیم باشد و این موضوع یک اصل مسلم در حقوق بین الملل به شمار می رود.

دکمه بازگشت به بالا