سیر ادبیات عاشورا در آذربایجان
میرزا ابوالحسن راجی تبریزی (۱۲۹۲ – ۱۲۴۲ ه. ق)، هم از غزلسرایان بزرگ تاریخ ادبیات آذربایجان و هم از معروفترین شاعران اهل بیت(ع) است. بیش از صد سال است که نوحهها و مرثیههای او در شهرها و روستاهای آذربایجان در ایام محرم خوانده میشود. قسمت اعظم دیوانش را اشعار عاشورایی تشکیل میدهند.
حاج رضا صراف تبریزی (۱۳۲۵-۱۲۷۱ ه. ق) یکی از بزرگترین شاعران غزلسرای آذربایجان است و کسانی چون فضولی بغدادی را میتوان با او مقایسه کرد. نوحهها و مراثی صراف در سوگ آل محمد(ص)، همانند غزلهایش بسیار پراحساس و مشهور خاص و عام است. بیشتر اشعارش مربوط به واقعۀ کربلاست. صراف غزلی دارد به مناسبت عصر تاسوعا که همه ساله در شبهای عاشورا توسط عزاداران حسینی در کوچه و بازار و مساجد و تکایا خوانده میشود و از زن و مرد، بزرگ و کوچک، شهری و روستایی و باسواد در آذربایجان، کمتر کسی پیدا میشود که نخستین بیت آن را در خاطر نداشته باشد:
گل گلزار رسالت بو گئجه
شمردن ایسته دی مهلت بو گئجه
یا تماییب آل علی صبحه کیمی
شیعه یا تسین نئجه راحت بوگئجه
شهدالر آدینا کلک قضا
یازادی فرمان شهادت بوگئجه…
-گل گلزار رسالت، امام حسین(ع)
امشب را از شمر مهلت گرفت…
امشب چشم آل علی(ع) تا صبح به خواب نرفت
شیعه چگونه راحت و آرام بخوابد؟
کلک قضا، امشب فرمان شهادت را
به نام شهدا رقم زد.
اصغر دلریش، از شاعران توانا و پرکار نوحهسرای آذربایجان در نیمۀ دوم قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری است. دیوان اشعارش به صورت سنگی در تبریز چاپ شده و بعدها چند بار به صورت افست به طبع رسیده است. برخی از ابیات عاشورایی او به قدری مشهور شده که بیشتر مردم، آن را از برمیخوانند و در واقع به شکل شعار عاشورا و ترجیع تعزیهخوانیها درآمده است. از جمله، این بیت:
حسینه یئرلر آغلار گؤیلر آغلار
رسول مصطفی(ص)، پیغمبر آغلار
-آسمان و زمین در غم حسین گریه میکنند
رسول برگزیده، محمد مصطفی، پیغمبر خدا(ص) نیز در این ماتم می گرید.
بسیاری از شاعران بعد از «دلریش» این بیت او را در اشعار خود به صورت ترجیع، تضمین کردهاند. از جمله مرحوم استاد شهریار که در بیتی از شعر تضمینی خود، به عظمت تأثیر شعر عاشورایی دلریش در دلها، میگوید:
حسینین نوحه سین «دلریش» یازاندا
مسلمان سهل دیرکی، کافر آغلار
– اگر نوحه امام حسین(ع) را «دلریش» بنویسد
مسلمان سهل است، کافر هم در ماتم حسین گریه میکند!
میرزا علی حکیم لعلی، طبیب، ادیب و شاعر طنزپرداز بزرگ و نوحهسرای برجستۀ آذربایجان، در سال ۱۲۵۲ ه. ق. در ایروان متولد شد و سالها در تبریز به طبابت و سرودن شعر پرداخت و زندگی کرد و بالاخره در سال ۱۳۲۵ ه. ق در تفلیس از دنیا رفت. لعلی با اشعار طنز خود لبخند را بر لبها مینشاند و با نوحههای آتشین و جانسوزش دلها را در ماتم آل طه(ص) آتش میزد و چشمها را اشکبار میساخت. شعری در رثای حضرت علی اصغر طفل شیرخوار امام حسین(ع) و بیان قساوت قلب حرمله و لشکر سنگدل کوفه و شام سروده است که بسیار معروف و چاشنی مجالس عزاداری حسینی است:
آلدی اله تیر و کمان حرمله
سالدی حریم حرمه ولوله
حلق علیاصغری ائتدی نشان
چکدی او دم و حدیله بیر هلهله
سویئرینه حرمله پیکان وئریر
گؤر نئجه بی رحم دی بو حرمله
-حرمله تیر و کمان به دست گرفت،
و ولولهای در حریم حرم امام حسین(ع) افکند،
گلوی علیاصغر را نشانه گرفت،
و خود از شادی سر به هلهله برداشت!
چه پست و بیرحم است حرمله،
که به جای آب، تیر به تشنه می دهد.
قاسم بیگ ذاکر، شاعر شیعی و مبارز قرن سیزدهم هجری است که سالها با فئودالهای مناطق گنجه مبارزه کرد و حتی چندین سال به باکو تبعید شد. نوحهها و مراثی او در سوگ شهدای کربلا مشهور است. این دو بیت، مطلع یک شعر سینهزنی از اوست که از زبان امام حسین(ع) خطاب به پیکر خونین علی اکبر(ع) سروده است:
دور ایاقه ائیله مه خواب اوغول
قورو یئرده یاتما یارا لیسان!
اورگیمده قالمادی تاب اوغول
قورو یئرده یاتما یارالیسان!
-برخیز ای فرزندم، مخواب،
بر زمین خشک و تفتیده مخواب، پیکرت زخمدار است.
قلبم بیتاب شد (ای پاره ی دل!)
بر زمین خشک و تفتیده مخواب، پیکرت زخمدار است
خورشید بانو ناتوان، دختر مهدیقلی خان از شاعرههای بلند آوازۀ آذربایجان در سال ۱۲۵۳ ه. ق (۱۸۳۷ م) در شهر شوشا از شهرهای جمهوری آذربایجان به دنیا آمد. او به دو زبان فارسی و ترکی شعر میسرود. خورشید بانو، زندگی غمانگیز و توأم با ناکامی داشت، از این جهت سایۀ حزنی در اشعارش دیده میشود. مرثیهها و سوگ سرودههای وی در ماتم امام حسین(ع) و شهدای کربلا، از مشهورترین اشعار عاشورایی تاریخ ادبیات آذربایجان است. این بیت مطلع یکی از اشعار سینهزنی اوست:
سؤیله حسینه ای صبا، کرب و بلایه گلمه سین
گلسه دوشر بو دشتیده درد و بلایه، گلمه سین!
-ای باد صبا، به حسین(ع) بگو: به کربلا نیاید،
اگر بیاید، در اثر ظلم و جور، به درد و بلا در این دشت گرفتار میشود.!
عباسقلی باکیخانوف قدسی، شاعر، عالم، نویسنده و دانشمند شیعی قرن سیزدهم هجری است، که آثارش را به زبانهای ترکی، فارسی و عربی مینوشت. «مرآت الجمال» دیوان اشعار فارسی اوست و کتاب «گلستان ارم» را در زمینۀ دستور زبان فارسی نوشته است. کتاب «ریاض القدس» او به نظم و نثر مسجع و ادبی ترکی، یکی از کتب مقتل است که به واقعۀ کربلا اختصاص دارد.
سید عظیم شیروانی، از دیگر شاعران بزرگ غزل و طنز آذربایجان و بنیانگذار مدرسه به سبک جدید در شهر شاماخی جمهوری آذربایجان است و در سال ۱۳۰۴ ه. ق (۱۸۸۸ میلادی)، در همان شهر وفات یافت. او در خانوادهای روحانی و عالمپرور پرورش یافته و بزرگ شده بود و با علوم و معارف دینی و ادبیات فارسی و عربی به خوبی آشنایی داشت. مراثی و نوحههای سید در ماتم جدش، بسیار زیبا و جانسوز است.
دو تن از شاعران شیعی که سید هم بودند با شعر خویش به پاسداری از حرمت خون جدشان امام حسین(ع) و یارانش برخاسته بودند: یکی سید حیدر حلی در عراق و به زبان عربی و دیگری سید عظیم شیروانی در آذربایجان و به زبان ترکی. سید حیدر حلی حدود یک سال بعد از وفات سید عظیم شیروانی از دنیا رفت (۱۳۰۶ ه. ق)
میرزا اکبر طاهرزاده صابر (۱۳۲۹ – ۱۲۷۸ ه. ق / ۱۹۱۱ – ۱۸۶۲ م) شاگرد سید عظیم شیروانی و بزرگترین شاعر اجتماعی و طنزپرداز آذربایجان در دورۀ مشروطه و صاحب کتاب «هوپ هوپ نامه» و صاحب سبک در شعر اجتماعی و انقلابی است. اشعار عاشورایی وی در چاپهای نخستین هوپ هوپ نامه بود؛ ولی بعدها در چاپهای باکو، از دیوانش برداشتهاند.
ملا محمد نخجوانی، شاعر، نویسنده و از علمای بزرگ شیعه در قرن چهاردهم هجری است. او فقه و اصول و دیگر معارف را در حوزۀ علمیه نجف اشرف در محضر فاضل شرابیانی، میرزا حبیب الله رشتی، فاضل ایروانی و… آموخت و بعد از وفات فاضل شرابیانی، مرجع تقلید شیعیان نخجوان و آذربایجان شد. او در سال ۱۳۳۴ ه. ق در شصت و شش سالگی در کربلا وفات کرد و در نجف به خاک سپرده شد. ملای نخجوانی آثار علمیمتعددی در زمینههای فقه، اصول، حدیث و… دارد؛ اما معروفترین اثرش، کتاب «سحاب الدموع» است که در آن به رحلت پیشوایان معصوم(ع) و واقعۀ کربلا پرداخته و به نظم و نثر ادبی و عالمانۀ ترکی نوشته است. این کتاب در سه مجلد بارها در تبریز و تهران به چاپ رسیده است.
از دیگر شاعران معروف مرثیهسرا و عاشورایی آذربایجان میتوان به اینان اشاره کرد:
مرحوم عباسقلی یحیوی تاج الشعرای اردبیلی، مرحوم حاج قدیر انور، مرحوم صافی، حافظی تبریزی، مرحوم ذهنیزاده، مرحوم استاد سید رضا حسینی، مرحوم شهاب ذاکر مراغه ای، عابد تبریزی، نجمی تبریزی، میرزا حسین کریمیو مرحوم استاد سید محمدحسین شهریار.
به خاطر پرهیز از اطناب، از ذکر نام آثار دیگر شاعران مرثیهگوی زبان آذری خودداری میکنیم. تذکر این نکته را بر خود لازم میدانم که شاعران نوحه و تعزیه و عاشورایی، دهها برابر آن است که در این نوشتار اجمالا به معرفی یا ذکر نامشان پرداختهام.
در پایان، بی مناسبت نیست که مقاله را با دو بیت از اشعاری که مردم مسلمانان سراسر آذربایجان در روز عاشورا تا هنگام ظهر، ترجیعوار زمزمه میکنند و به عزاداری میپردازند، ختم کنم:
آخدین عالمده ندن کوه و بیابانه فرات!
اولما دین قسمت حسینه دونه سن قانه فرات!
-ای فرات! چرا به کوه و بیابانهای عالم جاری شدی،
اما قسمت امام حسین(ع) نشدی؟ ای کاش خون گردی، ای فرات!
نئجه قان آغلاماسین داش بوگون
کسیلیب یئتمیش ایکی باش بوگون!
– چرا سنگ به گریه نیاید امروز؟
در چنین روزی که هفتاد و دو سر بریده شده است!