مسئله روز* نوشته محمد اشراقی
*مدیرمسئول – محمّد اشراقی
شکست ترامپ – در مورد جریان و نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از سوی افراد و مجامع گـوناگون تفسیر های متفاوتی بعمل می آید.
اگر موضوع فوق فارغ از دیدگاه های جناحی یعنی با بی طرفی مورد بررسی قرار گیرد، موضوعات زیر مورد توجه قرار می گیرد:
– اگر امریکا به یک اسب سواری تشبیه شود و میزان کار آرائی رئیس جمهوری تقریبا به اندازه کارائی سوار کار در اداره اسب سواری خواهد بود.
– پس تاثیر روش کار، اخلاق و رفتار هر رئیس جمهوری در اداره کشورهائی چون آمریکا نباید بیش از ۳۰ الی ۳۵ درصد باشد.
تاثیر اضافی رئیس جمهوری اگر مثبت باشد باعث انتخاب مجدد می شود، ولی اگر منفی باشد سبب عدم انتخاب به دور دوم می گردد.
و درمواردی تراز کار رئیس جمهور اگر بیش از منفی باشد، مثل آقای ترامپ از طریق انتخابات عذرش خواسته می شود، و یا به روشهای دیگر چون استیضاح عزل می گردد.
– نتیجه بحث فوق این می تواند باشد که میزان قدرت مانور و اختیارات روسای جمهوری آمریکا در تنظیم روابط این کشور با دیگر کشورها را در حد همان
۳۰ الی۳۵درصد می باشد.
– قدرت مانور یادشده فوق هم منبعث از سیاست های حزبی می باشد.
– بنابراین کشورهای طرف تعامل و تقابل با آمریکا برای بهره گیری مناسب از تعامل یا تقابل با آمریکا باید خود درتنظیم امور سیاسی و اقتصادی تجدید نظر کنند و الا درهمان و پاشنه همان خواهد بود.
درمورد تغییرات اقتصادی و قیمت ارز وکالا هم باید گفت که تغییرات یادشده یا بتبع تغییرات جهانی است یا دراثر دست های قدرتمند سرمایه داری داخلی است که خیر اقتصاد داخلی را نمی خواهند و مثل گرگ های گرسنه بدنبال تشنج و طوفان اقتصادی هستند و با تعیین و تغییر قیمت های ریز بنفع خود کار می کنند. برای حفظ ثروت مردم از آفت اینگونه سیاست های هوشمندانه مسئولین اقتصادی باید هوشیارانه عمل کنند، تا تلفات مردمی کاهش یابد.