نقش آموزش مردم*م.گونش
نقش آموزش در رشد وتعالی انسان از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر انسانی از آموزشهای رایج در جوامع انسانی محروم بماند، خالی از مهارتها و تعالیم رایج جوامع انسانی خواهد بود . قابل تصور است که انسان بدور از جوامع انسانی درمقایسه با انسان تربیت شده در یک جامعه انسانی، حیوان در شکل وشمایل انسان را تداعی خواهد کرد.
در تعلیم و تربیت انسان ، نوع، کیفت و اهداف آموزش نیز از اهمیت ویژه برخوردار است. می توان گفت که آموزش در کنار دانش و مهارتهای غریزی انسان ، نقش نرم افزار های نصب شده، بر سخت افزار و ساختار بدن دارد.یعنی اگر دو فرد دارای استعداد و بهره هوشی مساوی در دو محیط متفاوت از لحاظ بود یا نبود آموزش بزرگ شوند ، بعد از رشد جسمی وذهنی، مسلما به دو فرد کاملا متفاوت از لحاظ دانش، مهارت، فهم وشعور، تفکر و آمال و آرزو تبدیل خواهند شد.
آموزش مثل تیغ دو لبه است که می تواند در جهت تعلیم وتربیت انفرادی و جمعی انسانها و نهایتادر شکل دهی فرهنگی و سیاسی مردم و ملتها سودمند یا مضر باشد.آموزش نیز چون سایر ابزارها در مسیر زمان موثر واقع می شود . بعضی از آموزشها حتی مثل موجودات زنده از نظر کارائی وفایده پیر وفرسوده می شوند، وبه باز نگری ،احیا وحذف احتیاج پیدامی کنند. اموزش کهنه فرد و جامعه کهنه تربیت می کند. عده ای بر این باورند که بخشی از عادات و سنن مرسوم در بعضی از نقاط دنیا مضرند ، و نشئت گرفته از نیازهای جوامع قدیم هستند. احساسهای مربوط به خود بزرگ بینی و یا خود کم بینی اقوام، طبقات اجتماعی و ملل که اغلب از آموزشهای غلط و غیر لازم بجا مانده از هزاره های پیشین ناشی می گردد، در روزگار فعلی باعث جنگ وجدل و آفت صلح و آرامش دنیاست. اگر حوادث خوب وبد اتفاق افتاده در کشورهای دنیا مورد بررسی علمی منصفانه قرار گیرد، ریشه اغلب خیرات، خدمات و سیئات و جنایت ها را می توان در جنبه های خوب وبد سنتها و آموزشهای رایج مناطق ذیربط مشاهده کرد.جوامعی از پویائی و رشد جامع برخوردار می شوند که خود را با زمان تطبیق می کنند.پویائی مادی ممکن است با خرید مواد و ماشین آلات و ساخت و سازهای مدرن و استفاده از تکنولوژی وارداتی تحقق یابد، ولی رسیدن به شاخصهای فرهنگی رشد، ترقی و توسعه جامع مطلوب خریدنی نیست.