به خودِ امام حسین(ع) هم تریبون بدهیم!
غلامرضا سیفی: کیست که نداند حضرت سیدالشهدا(ع) برای چه و برای اعتلای که قیام کرد. هر کس که اندک آشنایی با تاریخ صدر اسلام داشته باشد می داند ماجرای کربلا چیست.
با زبان خیلی ساده می توان اینگونه توصیف کرد که؛ شخص شروری بنام یزید بر کرسی خلافت پیامبر اکرم(ص) تکیه زد و حضرت سیدالشهدا(ع) در مقابل فشارها برای بیعت با چنین شخصی فرمود: مثلی لایبایع مثل یزید. یعنی “همچو منی با یزید بیعت نمی کند.” روز عاشورا هم خطاب به نیروهای ابن سعد فرمود: «أَلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ: آگاه باشید که فرومایه، فرزند فرومایه، مرا در بین دو راهی شمشیر و ذلّت قرار داده است و هیهات که ما زیر بار ذلّت برویم»
تنها این جملات برای شناخت اهداف سیدالشهدا(ع) کفایت می کند. با همین تعاریف بود که معمار کبیر انقلاب اسلامی می فرمود: «سیدالشهدا (ع) تکلیف ماها را مشخص کرده است.»
از این رو بر همه واضح و روشن است که امام ظلم را بر نتابید. نه برای خود، بلکه ظلم به مسلمانان را بر نتابید.
با شروع محرّم خیل مشتاقان آنحضرت با براه انداختن بساط عزاداری در قالب های مختلف، به سید و سالار شهیدان ابراز ارادت می کنند. اما آیا همین ابراز ارادت و اشک و ماتم برای آن عزیز دو عالَم کفایت می کند؟ اگر کفایت می کند پس سیره و مرام او چه می شود؟ استکبار ستیزی و ظلم ستیزی را کجا باید آموخت جز آستان حضرت سیدالشهدا؟!
نگارنده خاطرم هست. همین تبریز خودمان حول و حوش سال 85 همان ایام که توهین به پیامبر اکرم ص در اروپا و امریکا شدت گرفته بود، روز جمعه ای قرار بود راهپیمایی برگزار شود. برخی از هیات تبریز در مقابل هتک حرمت به پیامبر(ص) سکوت اختیار کردند و بزعم خود نخواستند سیاسی عمل کنند. این سکوت موجبات نارضایتی برخی از مداحان انقلابی تبریز را فراهم آورد تا جایی که یکی از مداحان انقلابی در مجلس عزاداری با اشاره به سکوت برخی هیئات گفت: “توهین به پیامبر ربطی به نظام و انقلاب ندارد [که شاید برخی ها از نظام دلخوشی نداشته باشند] اما در این ماجرا که به پیامبر توهین شده سکوت جایز نیست و به هیچ وجه نمی توان سکوت در برابر توهین به نبی مکرم اسلام را توجیه کرد.”
گلایه ایشان بجا بود. خیلی اتفاقات در این عالم می افتد که ظلم هست و ربطی به نظام ندارد و اتفاقاً اگر انقلاب اسلامی نبود ظلم ها شدت و حدت بیشتری داشت. اما با این وجود، هیئات که عَلَم های برافراشته محبان اهلبیت اند موضع ندارند و بی تفاوت از کنار ظلم های مستکبران به مستضعفان عالم عبور می کنند. شیخ زکزاکی در نیجریه به جرم تبلیغ و ترویج شیعه تحت شدید ترین شکنجه ها قرار گرفت و فرزندانش را در این راه داد اما موضوعی با این اهمیت برای هیئات مسئله نشد و چون مسئله نشد پرداخته نشد. منطقه را آشوب و فتنه ی استکبار و اذنابش در بر گرفته اما همچنان برخی از هیئات بی تفاوتند. سرشان به محافل خودشان گرم است و تمام دغدغه شان به اصطلاح این هست که هیئتشان خوب در بیاید.
اگر حضرت سید الشهدا امروز بود و این ظلم ها را می دید بی تفاوت می بود؟ اگر سیدالشهدا تریبون داشت چه می گفت و بر سر چه کسان و دستگاه هایی فریاد بر می آورد؟!
امام حسین (ع) را نمی توان جدا از ظلم ستیزی و استکبار ستیزی دید. نیمه شعبان را نمی توان بدون عدالت اجتماعی دید. حضرت صدیقه کبری(س) را نمی توان بدون ولایتمداری اش تعریف و توصیف کرد. همو که فرمود ” مثل الإمام مثل الکعبة إذ تؤتی و لا تأتی ”
در یکی کلام باید حرف حساب سیدالشهدا را فهمید.
سکولار شدن هیاتها سیاست بی امان جبهه استکبار است. هیاتی که در آن هیچ اشاره ای به جریان ظلم در دنیا نشود، هیاتی که انزوا و محفلی شدن را تبلیغ و ترویج کند. چنین هیاتی هیچ گاه نمی تواند مروج مرام سیدالشهدا(ع) باشد.
یک سئوال پر رنگ در مقابل چشمان ماست. آنهم اینکه رسالت هیئتها چیست؟! علما، مداحان و سخنرانان و هیئتی ها باید مدام این سئوال را از خود بپرسند که رسالت هیئتها چیست؟!
مبادا هیئات خواسته و ناخواسته سکولار تربیت کنند. تریبون داران به ذهن مخاطب القا کنند که ما را چه به سیاست؟! که اگر اینگونه شد، بنی آدم توسط “کالاَنعام ها، بَل هُم اَضَل ها” در اکناف عالم تحت ظلم قرار می گیرند و ما می گوئیم به ما چه؟!
رهبر معظم انقلاب می فرمایند: “هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقهمند به امام حسین است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است.”