آغوشی برای کودکان خسران دیده

همه ما انسان‌ها با خواسته خودمان به دنیا نیامده‌ایم، خانواده مان را خودمان انتخاب نکرده‌ایم، مسیر زندگی مان را در زمان تولد با دست خودمان نچیده‌ایم. برخی در یک خانواده گرم و صمیمی به دنیا می‌آیند و در ناز و نعمت بزرگ می‌شوند اما برخی از آغوش گرم پدر و مادر بنا به دلایلی محروم هستند، برخی نمی‌دانند «پدر» و «مادر» داشتن چه حسی می‌تواند داشته باشد و با سختی و رنج در خانواده‌ای در حال پرورش هستند. مصلحت، تقدیر یا سرنوشت نمی‌دانم چه اسمی می‌توان برای رقم خوردن شانس به دنیا آمدن در یک خانواده گذاشت ولی بازی سخت روزگار است و انسانی که جز اطاعت و خو گرفتن با این بازی چاره ای ندارد. همان طور که خدا دری را در پیش روی انسان می‌بندد، در دیگری را می‌گشاید، زندگی کودکانی که با ناملایمات زندگی و سرنوشت غریبی همراه است را به سمت آغوشی گرم هدایت می‌کند. موسسه خیریه‌ای که این آغوش گرم را برای کودکان نیازمند کمک مهیا می‌کند، حتی اگر نتواند جای آغوش گرم خانواده و پدر و مادر را داشته باشد اما در این دنیای غریب داشتن آن نیز غنیمت است. خیریه فرزندان رحمت تبریز در طول ۱۶ سال گذشته یکی از این امدادهای الهی بوده که کودکان بی سرپرست و بدسرپرست و کودکان کار و خیابانی را ساماندهی می‌کند و آغاز فعالیت این خیریه که توسط خانواده نوابی بوده است، داستان جالبی برای خود دارد. خیریه‌ای که ابتدا با مراسم فاطمیه، اکبریه و حسینیه آغاز شد و سپس به سمت توانبخشی فرزندان بی بضاعت و برپایی جشن‌های کوچک رفت و جشنی سه هزار نفری با حضور کودکان و جشن ازدواج با حضور زوج‌های زیر پوشش بهزیستی برگزار کرد و در نهایت نیمه شعبان اواخر دهه ۸۰ مرکز نگهداری ایتام ۱۲ تا ۱۸ سال تاسیس شد. ۲ سال که گذشت مرکز نگهداری برای کودکان ۶ تا ۱۲ نیز راه اندازی شد و از سال ۹۳ سنتی در این مراکز به راه انداختند که تمام ایتام استان به مراسم افطاری یک جا جمع شوند. چند سال پیش بود که هنگام بازدید امام جمعه شهید آیت الله آل هاشم و استاندار شهید از این مراسم افطاری ایتام استان، از مسئول خیریه فرزندان رحمت خواسته شد تا اگر درخواست دارد محقق سازند و او نیز پیشنهاد تاسیس نخستین مرکز نگهداری کودکان کار کشور در تبریز را داد و شیوه نامه آن نیز برای نخستین بار در تبریز نوشته و راه اندازی شد. این آغوش که روز به روز در حال بزرگتر شدن است، پذیرای کودکان بی سرپرست و بدسرپرست از جمله کودکان کار شده است. اگر در یکی از روزهای زندگی برای لحظاتی سری به این خیریه به خصوص مرکز نگهداری ۶ تا ۱۲ ساله‌ها بزنید، تفاوت آن را با سایر مراکز می‌توان دید که باعث شده آن را هتل کودکان بی سرپرست بنامند، خانه‌ای با قدمت بیش از یک قرن که کودکان بسیاری در آن زندگی می‌کنند. همه در این مکان با هم خانواده هستند. یک خانواده بزرگ که دردهایشان را با هم درمیان می‌گذارند و در غصه و شادی کنار هم هستند. مثل یک برادر، مثل یک پدر و مثل یک مادر. تفاوت کودکان کار و بچه‌هایی که در این خانه بزرگ زندگی می‌کنند، با اندک دقتی مشهود است، بچه‌های خانه در دنیای معصوم کودکانه خود در حال بازی و صدای خنده آن‌ها گوش فلک را کر می‌کنند، پسرک‌های کوچک و معصوم و شلوغ هستند. اما در آن سوی خانه، کودکانی که به عنوان کودکان کار شناخته می‌شوند، اندکی چهره جدی دارند و خنده‌هایشان در خفا و بزرگسالانه است، آنها درد روزگار را در کف خیابان از نزدیک چشیده‌اند. مگر می‌شود، کودکی که ساعت‌ها به اجبار خانواده‌ای که درآمدی ندارند و اغلب معتاد هستند، در خیابان کار می‌کند اما همچنان روحیه کودکانه خود را داشته باشند. آغوشی برای کودکان خسران دیده بازدید سال گذشته آیت الله آل هاشم امام جمعه شهید از مجموعه خیریه ساماندهی ۸۵۰ کودکان کار در تبریز رامین نوابی، مدیرعامل خیریه فرزندان رحمت و رئیس کانون کشوری مراکز شبه خانواده سازمان بهزیستی به ایرنا، می‌گوید: کودکان کاری که در تبریز شناسایی می‌شوند، ابتدا به مرکز فرزندان رحمت می‌آیند و روندی را طی می‌کنند که بهترین تصمیم برای آینده آنها گرفته شود که در این راستا تا امروز حدود ۸۵۰ کودک کار و خیابانی شناسایی و ساماندهی شده است. وی ادامه می‌دهد: از میان حدود ۲۶۰ کودک خیابانی شناسایی شده، بیش از ۱۱۰ نفر به آغوش خانواده بازگشته و باقی در مراکز نگهداری ساکن شده‌اند و از بیش از ۳۸۰ کودک کار شناسایی شده، فعالیت حدود ۳۵۰ نفر قطع شده و باقی به فعالیت خود ادامه می‌دهند. وی با بیان اینکه حدود ۲۰۰ نفر دیگر از کودکان شناسایی شده نیز به صورت روزانه خدمات دریافت می‌کنند، می‌افزاید: مرحله نخست، ورود تیم مددکاری برای ریشه یابی علت کار کردن کودک در خانواده است. دلایل مختلفی مثل اعتیاد، طلاق و فقر می‌تواند علت این موضوع باشد که اگر خانواده واقعا فقیر باشد و نیاز به حمایت داشته باشد، خیریه وارد عمل می‌شود و برای پدر خانواده شغل و منبع درآمدی ایجاد می‌کند تا فرزند به جای کار کردن در خیابان، به درس خواندن و زندگی کودکانه خود بپردازد. نوابی می‌گوید: اگر خانواده کودک نخواهند که همچون خانواده باشند، درخواست سلب حضانت کودک به مراجع قضایی داده می‌شود که هرچند دردناک اما به نفع کودک و نجات دهنده زندگی آینده او خواهد بود و بنا به گفته‌های مسئولان خیریه تا به امروز نزدیک ۲۰۰ کودک از این طریق سلب حضانت شده‌اند. وی می‌افزاید: این کودکان ابتدای ورود به مرکز، مدتی را در اتاق قرنطینه می‌مانند تا مشخص شود بیماری دارد یا نه و پس از تایید پزشک و آزمایشات، به میان کودکان می‌رود. وی ادامه می‌دهد: چند روزی طول می‌کشد تا بررسی‌ها انجام بگیرد و ساماندهی به اتمام برسد که پس از آن مشخص می‌شود این کودک کار نجات یافته از دامان خانواده ای که ندارند و یا خانواده دارای اعتیاد برای زندگی به کدام مرکز نگهداری بهزیستی برود. برخی در همین خانه فرزندان رحمت می‌مانند و برخی به مراکز دیگر هدایت می‌شوند. مدیرعامل خیریه فرزندان رحمت اظهار می‌کند: تیم روانشناسی و مشاوره تا آخر در کنار این کودکان و خانواده آنها هستند و به آن‌ها کمک می‌کنند. حمایت ها از کودکان بی سرپرست و بدسرپرست فرزندان رحمت صرف تا ۱۸ سالگی تمام نمی‌شود بلکه تا زمان رفتن به دانشگاه و خدمت سربازی نیز حمایت می‌شوند و در این راستا چه بسا کودکان که در این مرکز رشد یافتند و امروز تشکیل خانواده داده و صاحب فرزند شده‌اند. شاید یکی از ویژگی جالب فرزندان رحمت این باشد که برای کودکان از ۶ سالگی کلاس‌های مختلف مهارتی ازجمله زبان، ورزش، موسیقی، کامپیوتر، برنامه نویسی و طراحی فتوشاپ برگزار می‌کند تا پیش از رسیدن به ۱۸ سالگی بتوانند استعدادهای خود را کشف کرده و صاحب مهارت شوند و بتوانند خودشان زندگی خودشان را بگردانند. تیم پزشکی متشکل از خیران در این مرکز به معاینه و درمان کودکان نگهداری شده و خانواده های بیمار آن‌ها می‌پردازند و داروهای لازم نیز به صورت رایگان در اختیار بچه‌ها و خانواده هایشان قرار می‌گیرد. انواع معاینات پزشکی ازجمله خدمات دندانپزشکی، ۲ پیوند کلیه، جراحی های قرنیه، انحراف چشمی و تاندون پا در این مرکز با کمک پزشکان خیر انجام گرفته و هزینه های صفر تا صد آن‌ها از طرف خیریه تامین شده است. معجزه‌ای به نام سهیل این خانه یک داستان مهم دیگر دارد که معجزه ای از سوی خداست. معجزه ای به نام سهیل. پسر ریزنقش عینکی و باهوش که در ایام محرم سال ۹۸ طی تماس اورژانس اجتماعی تحویل مرکز فرزندان رحمت شد اما زمانی که این پسرک در بیمارستان بود. حسن قصاب پور، مدیر روابط عمومی این خیریه درباره داستان سهیل به ایرنا، می‌گوید: ابتدا فکر کردیم مشکل شکستگی دارد اما بعد متوجه شدیم که در کما است. ۲ کلیه اش را از زمان تولد نداشت بنابراین وقتی اقدام به دیالیز می‌کنند به کما می رود. وی می‌افزاید: فردای آن روز که به هوش آمد به مرکز آوردیم. پسری بسیار شیرین و سروزبان داری بود. خان آقا صدایش می‌زدیم. وی ادامه می‌دهد: کارهای دیالیزش را انجام دادیم و سپس یک مورد پیوند کلیه پیدا کردیم. مرد جوان ۲۲ ساله بود اما وقتی به مرحله پیوند رسیدیم، ایام کرونا شروع و انجام پیوند کلیه متوقف شد. سهیل ۹ سال داشت. یک هفته به نیمه شعبان که سیزده بدر بود، سهیل در نوبت دیالیز به خاطر افزایش فشار وارد کما شد و درجه هوشیاری او به سه رسید. قصاب پور می‌گوید: همه اعضای خانه درگیر بودند. هر لحظه بر بالین سهیل به انتظار می‌نشستیم تا به هوش بیاید با اینکه پزشکان چندان امیدی نداشتند اما همزمان با اذان مغرب نیمه شعبان، سهیل چشمان زیبای خود را بار دیگر به دنیا گشود و همه را در بهت و حیرت فرو برد. وی می‌افزاید: سهیل بعدا سکته مغزی کرد و ۲ بار قلبش ایستاد اما باز هم ادامه داد. سهیل، بی خیال زندگی نشد، هر بار که دنیا می‌خواست او را ناامید کند، قلب کوچکش دوباره به تپش افتاد. برای همین به او خان آقا می‌گویند. تسلیم روزگار نشد. حتی وقتی که پزشک گفت با این پسر کوچک خداحافظی کنید اما او خیال رفتن نداشت. به دنیا بازگشت و کلیه اش پیوند زده شد و امروز سرحال تر و خوشحال تر از هر روز دیگر با عنایت پروردگار متعال هم به کلاس های مدرسه اش می‌رسد و هم آواز می‌خواند و ساز می‌زند. بازی روزگار اینگونه است. گاهی آنقدر طاقت فرسا می‌شود که حتی یک قطره امید برای انسان باقی نمی‌ماند اما بستگی به این دارد که انسان چگونه راهش را ادامه دهد. تسلیم شود یا دریایی از امید را در دل خودش بیافریند و اندکی لطف خدا و تکیه بر بارگاه حق تعالی است که این سختی‌ها را در نهایت به حلاوت می‌کشاند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا