*انقلاب مشروطه*نوشته محمد اشراقی

*مدیرمسئول – محمّد اشراقی

 

در میان جنبش های اجتماعی و سیاسی ایران، انقلاب مشروطه از نظر ابعاد سیاسی، اجتماعی و تآثیر در اشکال حکمرانی و نو گرائی در افکار و رفتار های اجتماعی و سیاسی ، یکی از حرکت های مهم و مؤثر ایران می باشد.

تراز آثار انقلاب مشروطه مثل اغلب نهضت ها منفی است.  زیرا اقدامات منفی دولتیان و مخالفان در مبارزه با مشروطه  قوی و جدی و پیگیری اهداف مشروطه ضعیف و غیر جدی  بوده است.  بعلاوه نیروهای خارجی آشکار و پنهانی هم در عدم تحقق اهداف واقعی انقلاب دخیل بوده است.

انقلاب مشروطه شاه را خلع کرد ولی نتوانست  حکومت استبدادی را از بین ببرد.  زیرا اکثر افراد و گروه های صاحب قدرت در راس امور بودند.

باور این است یکی از علل عقیم ماندن انقلاب مشروطه، نبود تئوری مدون و اهداف مشخص در زمینه تغییر شرایط  واقعی انقلاب مشروطه و پیگیری مطلوب امور، بعداز براندازی قاجاریه بوده است.

می توان گفت خلع شاه، تاسیس پارلمان و ایجاد فرهنگ قانون محوری،  لازم بود ولی برای ایجاد جو دموکراسی واقعی در حکمرانی کافی، نبود.

یعنی جامعه دیکتاتوری بیمار قبل از مشروطه به طور ناقص بهبود یافت.  بنابراین بیمار یاد شده بعد از مدتی، بدلیل وجود شرایط لازم، مجددا به  حالت قبلی یعنی استبداد عودت نمود.

این نوع برگشت در مورد اغلب انقلابات و نهضت های انقلابی دنیا اتفاق افتاده و بخش بزرگی از نتایج انقلابات را بی حاصل نموده است.

انقلابات ممکن است در صورت فراهم بودن شرایط  به اصلاح حال جوامع بیمار ،مفید واقع شوند ،ولی اگر فاقد اهداف مشخص و تئوری های مطلوب و مفید اجرائی نباشند، ممکن است به  بدتر شدن شرایط جوامع ذیربط، منجر شوند.

اغلب کشور های دنیا در مورد یاد شده تجربیاتی  دارند. باحتمالی، انقلاب مشروطه را نیز
می توان در ردیف نهضت ها،  حرکت ها و انقلابات نیمه بارور یاد شده فوق طبقه بندی کرد.

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا