دیپلماسی ادبی رئیس‌جمهور ایران در باکو

شعرخوانی دیروز دکتر پزشکیان را می‌توان پاسخی متین و قاطع به شعرپراکنی پنج سال پیش اردوغان دانست؛ با این تفاوت که شعرخوانی پزشکیان، نیت خصمانه نداشت و در عین حال، غنای ادبی آن بالاتر بود.

به گزارش ارک خبر،پنج سال پیش، اردوغان در رژه مشترک ترکیه و جمهوری ‌باکو، شعری از بختیار وهاب‌زاده خواند که محتوای کلی آن، جدایی دو سرزمین آذری از هم بود؛ اردوغان که سخنانش فرسنگ‌ها از واقعیت تاریخی فاصله داشت، رویای قدیمی سرزمین عثمانی را در سر می‌پروراند و آشکارا به تمامیت ارضی ایران تاخت؛ با این حال، در آن زمان، جز چند پاسخ از برخی نمایندگان مجلس –که طبیعتاً تاثیرگذاری آن بسیار محدود بود- پاسخی به شعرخوانی خصمانه اردوغان داده نشد. نه رئیس‌جمهور وقت، و نه مقامات وزارت خارجه، واکنش درخوری به شعر رئیس‌جمهور ترکیه ندادند.

با این حال، شعرخوانی روز گذشته دکتر پزشکیان در جریان سفر یک روزه به باکو، چند ویژگی مهم داشت که می‌تواند تا سال‌ها در حافظه دیپلماسی دو کشور باقی بماند.

شعری که رئیس‌جمهور خواند، نه از یک شاعر محلی و بی‌‌نام‌ونشان، بلکه از «شهریار ملک سخن» بود. از آن‌جا که باکو در سال‌های اخیر، تقلاهای زیادی برای مصادره شعر و شخصیت استاد شهریار در پیش گرفته‌، شعرخوانی رئیس‌جمهور ایران از شهریار، علاوه بر دفاع از قلمروی معنوی ایران، ساحت ایرانی شهریار را نیز پوشش داد:

‫بیر اوچئیدیم بو چیرپینان یئلینن

‫باغلاشئیدیم داغدان آشان سئلینن

‫آغلاشئیدیم اوزاق دوْشَن ائلینن

‫بیر گؤرئیدیم آیریلیغی کیم سالدی

‫اؤلکه میزده کیم قیریلدی ، کیم قالدی

(ای کاش می پریدم با باد در شتاب

‫ای کاش می دویدم همراه سیل و آب

‫با ایل خود گریسته در آن ده خراب

‫می دیدم از تبار من آنجا که مانده است؟

‫وین آیه فراق در آنجا که خوانده است؟)

‫من سنون تک داغا سالدیم نَفَسی

‫سنده قئیتر ، گوْیلره سال بو سَسی

‫بایقوشوندا دار اوْلماسین قفسی

‫بوردا بیر شئر داردا قالیب ، باغیریر

‫مروّت سیز انسانلاری چاغیریر

(‫من هم به چون تو کوه بر افکنده ام نَفَس

‫فریاد من ببر به فلک ، دادِ من برس

‫بر جُغد هم مباد چنین تنگ این قفس

‫در دام مانده شیری و فریاد می‌کند

‫دادی طَلب ز مردمِ بیداد می‌کند) *

منظومه بی‌نظیر حیدربابا -که دکتر پزشکیان، تسلط خوبی روی آن دارد- در عین زیبایی و فخامت، به جدایی دو سرزمین اشاره می‌کند. آن‌چه امروز «جمهوری آذربایجان» خوانده می‌شود، تا همین ۲۲۰ سال پیش، از شهرهای ایران بود. آثار تاریخی پرشمار، نمادهای ایرانی و حضور خاندان‌های اصیل ایرانی در باکو، به قدری پرشمار و برجسته است که نیازی به کنکاش‌های جزئی‌تر باقی نمی‌گذارد. اساساً در سیر تاریخی حکومت‌ها و کشورها، «۲۲۰ سال» به اندازه یک‌پلک به هم زدن است و نمی‌تواند برای یک کشور، قدمت سرزمینی باشد. اما طبیعی است که سفر دیپلماتیک دکتر پزشکیان، موقعیت خوبی برای یادآوری این موضوعات نیست. نهادهای بین‌المللی، این خطه ایرانی را به عنوان یک کشور، به رسمیت شناخته‌اند و ایران نیز بی‌آن‌که سابقه حاکمیت تاریخی خود را به رخ امثال علی‌اف و اردوغان بکشد، به ناچار این کشور (!) را به رسمیت پذیرفته است.

دکتر پزشکیان هچنین در جمع شماری از ایرانیان، به مناقشه «نظامی گنجه‌ای» شاعر فارسی‌سرای مدفون در گنجه پرداخت و گفت: «من گشتم، از نظامی یک شعر ترکی پیدا کنم، پیدا نکردم، نظامی مال اینجاست، ولی خوب تمام شعرهایی که گفته، شعر فارسی است!» سخنان پزشکیان در این مورد نیز بجا و قاطع بود و البته کمی سهو در بیان آن وجود داشت. اساساً نظامی‌گنجه‌ای در دوره‌‌ای از تاریخ می‌زیسته که محدوده آران و آذربایجان امروز، با زبان باستانی ایران سخن (پهلوی و پارسی) سخن می‌گفتند و اساساً ترک‌زبان نبودند که نظامی بخواهد شعری ترکی بسراید نا نسراید.

در هر حال، دیپلماسی رئیس‌جمهور ایران در باکو، هوشمندانه، قاطع و توام با مسالمت و ملاطفت بود. دکتر پزشکیان با این شیوه دیپلماسی، تا حدود زیادی توانست شائبه‌های قوم‌گرایی را از دامان دولت وفاق بزداید.

* حیدربابایه سلام / پاره ۷۱ و ۷۲/ برگردان به فارسی، مرحوم دکتر بهروز ثروتیان / منبع: گنجور

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا