ساسی و وایرال شدن در فرهنگ به فنارفته

اگرچه که اقلیتی همیشه وجود دارد اما اکثریت کاربران ایرانی فضای مجازی خاصه اینستاگرام، حتی اگر اندک، چیزی از آهنگ جدید ساسی مانکن با نام برادران لیلا را شنیده‌اند.

به گزارش ارک خبر،ساسی که با آهنگ دیگر خود در روزهای همه‌گیری کرونا تبدیل به سوژهٔ داغ کاربران فضای مجازی شده بود، بار دیگر نیز با محتوایی شاید بتوان گفت تکراری اما با سوژه‌های متفاوت باز هم جدال اجتماعی دیگری آغاز کرده است.

جدال و گفتمان انتقادی آثار این خواننده، نه در میان طرفداران بلکه در میان مخالفان و منتقدان این دسته از آثار است چراکه موافقان این طیف از آثار و محتوا، این محتوا را بی‌هیچ اما و اگر می‌پذیرند و تمام آنچه که از یک اثر می‌خواهند را می‌یابند.

در باب موفقیت سوژه‌یابی این خواننده در پیدا کردن مخاطب گسترده و حتی برانگیختن انتقادها و هجمه‌های گسترده شکی نیست؛ اتفاقی که با این دسته از آثار در جامعهٔ ایرانی می‌افتد بی‌آن‌که اندیشهٔ مخاطب موافق خود را درگیر کند موج گسترده‌ای از انتشار، دابسمش و بازپخش را در صفحه‌های پلتفرم‌های مختلف حتی در پلتفرم‌های داخلی به راه می‌اندازد که کوچه و خیابان و مدرسه و دانشگاه را نیز به تسخیر خود درمی‌آورد.

ادعاهای این خواننده در خصوص هشدار +۱۸ سال محتوای جنسی به خانواده‌ها و پرداختن به یک محتوای جنسی که اگر به واقعیت جامعه بنگریم، درصد قابل توجهی از جامعه چنین محتوایی را در زندگی عادی خود دنبال می‌کنند و شنیدن محتوای آنچه که به آن علاقه دارند تکرار مکرر علایق و سلایق است، هشدار بلااثر و تمسخرآمیزی است که محتوای این اثر، این هشدار را رد می‌کند.

فضای متناسب با سن و سال کودکانه در تیزر این اثر پیش از انتشار، کودکان را نیز نسبت به این اثر و لحظه‌شماری برای شنیدن آن حساس می‌کند؛ از سویی هشدار سن قانونی و انتشار ویدئویی در صفحهٔ این خواننده از کودکانی که این آهنگ را می‌خوانند، چیزی جز تأیید حساسیت بیشتر قشر مخاطب با هشدار بیشتر نیست.

آهنگ اخیر این خواننده و محتوای آن که به تعبیر عام، در برخورد با این اثر و دیگر آثار این خواننده با یک محتوای جنسی که بر روی خط‌ قرمزها و حساسیت‌های جامعهٔ ایرانی زوم کرده است، محل بحث این یادداشت نیست.

در روزگار حکم‌رانی رسانه، برد و باخت در میدان فرهنگ و سیاست با رسانه‌ای است که پیش از آن‌که مخاطب خود را بشناسد، خود را شناخته است چراکه به تعبیری پیدا کردن مخاطب و برانگیختن واکنش‌هاش مختلف چه در باب تأیید و چه در باب رد یک محتوا، بیش از آن‌که نشان از مخاطب‌شناسی و تولیدمحتوای موردنظر یک جامعهٔ محدود داشته باشد، دال بر رسانه‌شناسی حرفه‌ای است که در پشت پردهٔ آن می‌توان تحلیل‌های روان‌شناختی و جامعه‌شناختی گسترده‌ای ارائه کرد و گره‌های ناگشودهٔ برخوردهای مخالفان فرهنگی مرجعیت‌نشناس جامعهٔ ایرانی را گشود.

دعوای مخالفان و منتقدان این طیف آثار با یکدیگر، دعوای به بی‌راهه کشیده شده‌ای است که هنوز سعی در ایجاد مرجعیت فکری برای جامعه در مقابل چنین آثاری دارند بی‌آن‌که یک بار به خوانش این آثار از نگاه جامعه بپردازند.

خوانش این طیف از آثار، به معنای آسیب‌شناسی و ایجاد اتاق فکرهای تهاجمی نیست بلکه تأکید بر این مهم دارد که ما با چه جامعه‌ای و با چه اثری مواجهیم و مخاطب از دست رفتهٔ ما از ما چه می‌خواهد.

مجال از دست رفتهٔ آسیب‌شناسی فرهنگی و بی‌فایدگی آسیب‌شناسی‌های فرهنگی‌ و برخوردهای آسیب‌شناختی و دستوری با چنین مقولاتی، ماحصلی جز محتواهای دستوری موقتی نداشته است و جز در موضع ضعف نبوده است.

وایرال شدن چنین محتوایی در یک فرهنگ به فنا رفته، وایرال یک اثر صرف نیست بلکه این اثر و محتوای آن که پیش از انتشار، قشر گسترده‌ای از جامعه را با خود درگیر کرده است ریشه در ناخودآگاه جمعی یک جامعه دارد که آنچه با آن زندگی می‌کنند، محتوای چنین آثاری است.

این طیف آثار و محتواهای جنسی که به باور منتقدان به‌عبارات مبتذل و سخیف تعبیر و توصیف می‌شوند، قهرمانان فرهنگی امروز جامعهٔ ایرانی نیستند بلکه در روزگاری که فرهنگ، با برخوردهای ضدفرهنگی و ضدفرهنگ‌های بسیار از سوی خیرخواهان و ستیزه‌جویان، مسیر زوال، قهر اجتماعی و ناتوانی در برقراری مرجعیت و حکم‌رانی را در پیش روی خود گرفته است و به تعبیری همچون پیکری نحیف و ضعیف که زخم‌های بسیار خورده است، آخرین دشنه را نیز چنین آثاری بر این پیکر نحیف فرو کرده‌اند و به باور خود قهرمان واقعه‌اند.

ناتوانی در برقراری مرجعیت و حکم‌رانی فرهنگی در جامعه‌ای که بستر تحول آن نه در مسیر فرهنگ، بلکه مساعد محتوایی ضدفرهنگ است، مساعد محتوایی است که گفتمانی نظیر گفتمان حرفه‌ای ساسی را پیش رو گرفته باشد و امیدوار بودن به تأثیر محتوای کارهای فرهنگی در چنین بستر نامساعدی، سعی بیهوده‌ای باشد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا