کلیشههای جنسیتی، معضل قابل حل زنان در ورزش
محققان کشور در یک پژوهش جدید: پوشش رسانهای حوزه ورزش زنان، نوعی پرستیژ و پذیرش اجتماعی برای آنها را به همراه دارد.
به گزارش ارک خبر،به نقل از ایسنا، انسانها از بدو تولد تا زمان مرگ با کلیشههای جنسیتی روبرو هستند. به محض مشخص شدن جنسیت یک نوزاد، رنگ و وسایل خاص مبتنی بر قراردادهای عرفی جنسیتی به او اختصاص داده میشود. همچنین توصیف آنها نیز بر مبانی واژگان خاص مثل قوی و هوشیار برای پسران یا نرم و لطیف برای دختران انجام میشود. رفتارها و گفتارهایی از این قبیل، اولین مضامین کلیشههای جنسیتی هستند که کودک در آغاز زندگی خود با آن روبرو میشود. در این راستا از پسران انتظار میرود ویژگیها و رفتارهای منتسب به مردانگی را از خود نشان دهند، در حالی که از دختران ایفای نقش در قالب زنانگی صرف و منفعل مورد انتظار است.
آن گونه که محققان میگویند، به همین دلیل است که از دیرباز، مردان را به سمت ورزش سوق دادهاند و به زنان نیز چنین القا کردهاند که ورزش فقط برای مردان است. درواقع، جنسیت از مباحث بحث برانگیز دوران معاصر در ورزش است. گرچه امروزه زنان در بسیاری از حوزههای غیر ورزشی ترقی زیادی داشتهاند، اما همچنان در بستر ورزش و میدان مسابقه ابتدا به عنوان زن و سپس به عنوان ورزشکار در نظر گرفته میشوند و به اندازه همتایان مرد خود، با اهمیت و جدی تلقی نمیشوند. در این میان، رسانهها نیز با نمایش کمتر فعالیتهای ورزشی زنان و کم اهمیت جلوه دادن آنها در محتویات برنامههای خود، مردسالاری را تقویت میکنند.
این موضوع، دستمایه پژوهشی شده است که گروهی از محققان دانشگاه تبریز اجرای آن را به عهده داشتهاند. در این پژوهش، به بررسی تأثیرات رسانهها بر کلیشههای جنسیتی موجود در ورزش زنان پرداخته شده است.
در این پژوهش که به روش تحلیل مضمون انجام شده، تعدادی از زنان ایرانی ورزشکار در سطح حرفهای و همچنین برخی پژوهشگران حوزه مطالعاتی ورزش زنان مشارکت داشتهاند.
محققان در تحلیل یافتههای حاصل از مصاحبهها، دو تم اصلی کژکارکردها و کارکردهای رسانهها در حوزه تأثیرگذاری آنها بر کلیشههای جنسیتی را استخراج کردند که بیانگر تأثیر دوگانه و متضاد آنهاست. بدین معنی که از یکسو، پیامد بازتاب موفقیتها و فعالیتهای زنان ورزشکار حرفهای در رسانهها سبب تضعیف اندیشههای حاکم مردسالارانه در ورزش میشوند و ازسوی دیگر، رسانهها بهواسطه سوگیری در تأکید و بزرگنمایی بعد زنانگی ورزشکاران زن با القای نگاه جنسیتی و باور غیرجدی بودن ورزش زنان در اذهان عموم، به تقویت کلیشههای جنسیتی در جامعه میپردازند.
به گفته وجیهه جوانی، پژوهشگر گروه مدیریت ورزشی دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تبریز و دو همکار دیگرش در این تحقیق، «بازنمایی زنان در رسانههای جمعی معمولاً با نقشهای کلیشههای فرهنگی در جامعه سازگاری دارند. درباره بازنمایی مناسبات جنسیتی معمولاً مردان به صورت انسانهایی مسلط، فعال، مهاجم و مقتدر به تصویر کشیده میشوند و در مقابل، زنان معمولاً تابع، منفعل، تسلیم و کم اهمیت هستند. در واقع رسانهها با نشان دادن مردان و زنان به این صورت بر ماهیت نقش جنسی و عدم برابری جنسیتی صحه میگذارند».
آنها میگویند: «رسانههای جمعی به عنوان یکی از ابزارهای مهم اجتماعیسازی در دنیای مدرن، با بازنمایی الگوهای هنجاری حاکم بر زندگی اجتماعی در قالب اجراهای نمایشگونه، عملا نقش بر سازنده و باز تولیدکننده کلیشههای جنسیتی را در زندگی اجتماعی امروز بر عهده میگیرند و به این ترتیب میتوان از آنها به عنوان یکی از ابزارهای قدرتمند در این خصوص سخن به میان آورد».
بر این اساس، رسانههای جمعی با ارائه تصویر خاص از مناسبات و روابط میان دو جنس، میتوانند نقش مهمی در نهادینه شدن چارچوب معنایی آن تصویر خاص داشته باشند. در واقع رویدادی بیشتر در نزد افکار عمومی برجسته میشود که از اهمیت زیادی برخوردار باشد و هر چقدر رسانه به یک موضوع بیشتر بپردازد آن موضوع در باور عموم پررنگتر و اولیتر میشود.
به اعتقاد جوانی و همکارانش، «علاوه بر اینها، نگرش نامطلوب خانوادهها به ورزش زنان که سبب سرکوب بسیاری از استعدادهای دختران، کاهش اعتماد به نفس آنان و افسردگیهای دوران نوجوانی به علت دور ماندن از علایق میشود، مقولهای است که به نظر میرسد اگر رسانهها به حد کافی از ورزشهای زنان صحبت کنند، میتواند با آگاهی دادن به خانوادهها در کاهش این تبعات منفی کمککننده باشد».
آنها میافزایند: «پوشش رسانهای حوزه ورزش زنان، نوعی پرستیژ و پذیرش اجتماعی برای آنها را به همراه دارد و میتواند همکاری خانوادهها، اعتماد به نفس زنان ورزشکار، انگیزه آنان و به تبع آن رقابت بین آنها را بیشتر کند و همین امر باعث افزایش موفقیتها و دستاوردهای بهتر زنان میشود».
این یافتههای علمی پژوهشی که توجه به آنها توسط صاحبان رسانه میتواند در بهبود نقش آفرینی زنان در حوزه ورزش تاثیرگذار باشد، در فصلنامه «زن در فرهنگ و هنر» وابسته به مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران منتشر شدهاند.
انتهای پیام/